۱۳۹۲ آذر ۲۳, شنبه

مروری بر زندگی سیامک پورزند: او ایران را عاشقانه دوست می داشت + عکس

قدیمی ها - پرهام شریعتی: زنده یاد سیامک پورزند متولد ۲۵ شهریور ۱۳۱۰ در خانواده ای نظامی، اشراف زاده و هنری در تهران متولد شد.

وی پس از چندین بار فرار از دبیرستان نظام، حرفه روزنامه نگاری را در همان سنین جوانی پیش گرفت. هجده سال بیش نداشت که به اتفاق شادروان دکتر هوشنگ کاووسی، منتقد سینمایی بنام، نخسین «سینه کلوپ» را به راه انداخت. افتتاح این مجموعه سینمایی بستری برای جشنواره های سینمایی ملی و فرامرزی سال های بعد به وجود آورد. وی همچنین کار روزنامه نگاری حرفه ای خود را در مجله «باختر امروز» در سال ۱۳۳۱ آغاز کرد.
پورزند که حالا دیگر روزنامه نگاری شاخص شده بود در دهه چهل و پنجاه به عنوان خبرنگار مخصوص روزنامه کیهان در آمریکا به فعالیت پرداخت. از جمله موفقیت های پورزند در آمریکا گزارش اختصاصی از به خاکسپاری جان اف.کندی و مصاحبه با شخصیت هایی مانند رییس جمهور وقت آمریکا، ریچارد نیکسون، بود. وی همچنین در زمینه روزنامه نگاری سینمایی دستاوردهای چشمگیری را از آن خود کرد. در همان دوران خبرنگاری فرامرزی، پورزند توانست با ستارگان مشهور سینمای غرب مانند آلفرد هیچکاک، آنتونی کویین و کیم نواک مصاحبه کند. او که یکی از اعضای موسس سندیکای نویسندگان مطبوعات در ایران بود، موفق به برگزاری اردوهای آموزشی درون مرزی و فرامرزی برای هنرمندان و روزنامه نگاران ایرانی، آسیایی و اروپایی گردید.

سیامک پورزند

انقلاب و بر کار آمدن جمهوری اسلامی سیامک پورزند را همانند بسیاری دیگر که در دوران پهلوی موفق و سرشناس بودند خانه نشین و روانه زندان کرد. سرانجام پس از سال ها تحمل بیکاری و سپری کردن چند ماه در بازداشت در سلول انفرادی، پورزند توانست اوایل دهه هفتاد فعالیت مطبوعاتی خود را دوباره از سرگیرد. در این دوران پورزند سردبیری مجله «شفا» را که ماهنامه یک موسسه خیریه برای بیماران کلیوی بود، و مجله «آبادگران» را که ماهنامه انجمن مهندسی راه و ساختمان بود به عهده گرفت.

سیمین بهبهانی و سیامک پورزند

در دوران اصلاحات و ریاست جمهوری محمد خاتمی، پورزند به تدریج توانست بار دیگر وارد صحنه روزنامه نگاری حرفه ای، هنری و روشنفکرانه بشود. در سال ۱۳۷۷ قتل های زنجیره ای به وقوع پیوست که ضمن آن چهار تن از روشنفکران به قتل رسیدند. پورزند شجاعانه از خاکسپاری دوستان دیرینه اش داریوش فروهر و پروانه اسکندری فروهر، که با چندین ضربه چاقو به صورت وحشیانه ای در محل سکونت خود در تهران کشته شده بودند، گزارشی زنده برای ایرانیان خارج از کشور تهیه کرد و در اختیار یک ایستگاه رادیوئی فارسی زبان لس آنجلس گذاشت و بی ترس از فرجام کار اجازه داد گزارش را پخش کنند. در همین دوران پورزند مراسم بزرگداشت برای بسیاری از هنرمندان سالخورده و جوان با همکاری روزنامه های اصلاح طلب وقت مانند جامعه، توس، نشاط و نوروز ترتیب داد. همچنین مدتی در سمت مشاور مرکز امور فرهنگی و هنری جزیره کیش توانست جشنواره های سینمایی، موسیقی و برنامه های هنری بسیاری را که با استقبال چشمگیری روبرو شد در این جزیره برگزار کند. در سال های ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ پورزند به عنوان مدیراجرایی و مشاور در مجموعه فرهنگی هنری تهران مشغول به کارشد. در این مجموعه نیز پورزند فرصت هایی برای برگزاری برنامه های هنری و فرهنگی در اختیار گذاشت تا عموم مردم بتوانند از آن بهره مند بشوند. هدف پورزند در تداوم فعالیت های دوران جوانی اش، تشویق هنرمندان ایرانی و ارتقا سواد فرهنگی عموم بخصوص جوانان بود.

سیامک پورزند

فعالیت های موفقیت آمیز پورزند در دوران اصلاحات که هویت او در جای یک روزنامه نگار مشهور در دوران پهلوی به ثبت رسیده بود، بهانه به دست تندروها داد تا او را حذف کنند. آنها که عزم کرده بودند جریان اصلاحات را ریشه کن کنند، سیامک پورزند را در آذرماه سال ۱۳۸۰ در مقابل خانه خواهرش، شادروان مهین پورزند، در تهران بدون هیچ حکم و توضیحی ربودند. از آن پس خانواده پورزند تا چندین هفته از وضعیت او و محل نگهداری اش بی خبر بودند.
سرانجام پورزند را که در سن هفتاد سالگی زیر شکنجه، آزار و اذیت روانی و تنهایی مطلق در بازداشتگاه های غیرقانونی، بسیار لاغر، نحیف و آشفته به نظر می رسید برای اعترافات اجباری و ساختگی تلویزیونی در برابر دوربین صدا و سیمای جمهوری اسلامی نشاندند. پس از مدت یک سال بازداشت غیرقانونی در زندان های مخوف و مخفی و شکنجه های بی وقفه، پورزند به صورت غیرعلنی محاکمه شد و به اتهام جرایم ساختگی مانند اقدام علیه امنیت ملی به 11 سال حبس محکوم شد. پس از آن به خواست و اصرار دولت های اروپائی به او که سخت بیمار بود مرخصی دادند و پس از چهار ماه، دیگر بار به زندان بازگردانده شد. این بار او را به زندان اوین اعزام کردند. در زندان اوین چندین بار دچار بحران های جسمی شد که البته با وجود اصرار پزشکان زندان، مقامات مربوطه به او اجازه انتقال به بیمارستان را ندادند. در نهایت و خامت حال پورزند به جایی رسید که حمایت سازمان ها و مقامات بین اللملی به صورت وسیع شامل حالش شد و مقامات قضائی اجازه دادند او را پس از یک حمله قلبی در سال 1383 در حالت اضطراری به بخش مراقبت های ویژه بیمارستان مدرس تهران منتقل کنند. از آن پس بنابر تشخیص پزشکان، پورزند که توان بازگشت به زندان را نداشت با کفالت و تعهد به ارائه گزارش هفتگی به زندان، دوران تحمل حبس خانگی را آغاز کرد. پورزند تا پایان عمر در حبس خانگی در آپارتمانش در تهران به سر می برد و مرعوب تماس های تلفنی و حضوری بازجویان و تهدید آنها به بازگشت به زندان بود. در تمام این سال ها خانواده او که به ناچار خارج از ایران به سر می بردند برای خروج او از کشور و اخذ اجازه از مقامات، بسیار تلاش کردند. مقامات هیچ گاه پاسخی به پیگیری های این خانواده و گواهی های پزشکان معالج داخل کشور که پیوستن او به خانواده را ضروری اعلام می کردند ندادند. در عین حال پورزند با وجود تنهایی و دلتنگی اش مصرانه از خروج غیرقانونی از ایران پرهیز می کرد. کشوری که عاشقانه دوستش می داشت. او در عین حال همیشه گوشزد می کرد که می خواهد تا تشکیل یک کمیته حقیقت یاب در ایران بماند. امید داشت بر علیه آنهایی که آزادی را از او و بسیاری مردم بیگناه سلب کرده بودند، در مقابل کمیته حقیقت یاب شهادت بدهد و گزارشگر نقض فاحش حقوق بشر بشود.

سیامک پورزند و آنتونی کوئین

تنها دختر کوچک او، آزاده پورزند، توانست در سال 2005 برای مدت 10 روز به دیدار پدرش که به دلیل آزار و اذیت در زندان، بسیار صدمه دیده و تحت انواع جراحی ها و درمان های پزشکی قرار گرفته بود برود. اما حتی این دختر 20 ساله در این 10 روز چندین بار در جاهای خاص، بازجویی شد و درنهایت تهدید شد که اگر درباره سفرش با مطبوعات ایرانی و خارجی صحبتی کند دیگر روی پدر را نخواهد دید.

سیامک پورزند و کیم نواک

سرانجام پس از سال ها تحمل سختی های طاقت فرسا در زندان و حبس خانگی، از دست دادن شغل و منابع درآمد، تنهایی، دوری از خانواده، بیماری و در حالی که دیگر طاقت دیدن سرکوب و زندان رفتن دوستان و دوستداران جوانش را در سال های پس از جنبش سبز 1388 نداشت، پورزند به زندگی خود پایان بخشید. او روز 11 اردیبهشت سال 1390 خود را از بالکن آپارتمانش در تهران پایین انداخت.
خودکشی او ایرانیان دوستدار آزادی را سخت آزرد. در قلب آنها خاطره مردی ثبت شد که پس از تحمل سالها ظلم و ستم به جرم ایران دوستی و هنر دوستی، سرانجام رهایی را در مرگ یافت. خاکسپاری پورزند به شدت امنیتی بود و در جریان آن یک فیلمبردار حاضر در مراسم دستگیر شد.

مراسم خاکسپاری سیامک پورزند

خانواده سیامک پورزند در تبعید به سرمی برند. همسرش، مهرانگیز کار، وکیل پایه یک دادگستری ایران، نویسنده و فعال شناخته شده حقوق زنان و حقوق بشر، یک فرزند، لیلی پورزند و همسرش دکتر مهرداد حریری و دیگر فرزند آزاده پورزند در آمریکای شمالی بسرمی برند. بنفشه زند، فرزند بزرگ سیامک پورزند از ازدواج نخست او و نیز برادرش، لهراسب پورزند، از نظامیان عالی رتبه دوران پهلوی سال هاست که در تبعید زندگی می کنند.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

روانش شاد یادش گرامی این ازخدابیخبران درحقش ظلم بسیاری رواداشتند .