۱۳۹۳ بهمن ۱۰, جمعه

دیدار با «مرد حنجره طلایی»، اکبر گلپایگانی به مناسبت سالروز تولدش

قدیمی ها - مجتبی نظری، فرهاد لارنگی و علی رجبی: در پس لحظه لحظه برنامه «گل های جاویدان»، صدایی به وسعت موسیقی ایرانی، مردی به نام اکبر گلپایگانی است که مرد حنجره طلایی لقب گرفت، در این روزها تولد دیگری را آغاز می کند و وارد بهاری دیگر از عمر خود در سن 82 سالگی می شود. هیچ گاه نمی توان توانایی های او را در موسیقی ایران دست کم و یا انکار نمود، کسی که با تحریرهای خود شوری به موسیقی ایران هدیه داد و این روزها دارد محبت های مردم را در کلام پاسخ می دهد. متاسفانه دست روزگار این چنین زمخت است که مرد حنجره طلایی قصه ما، هنوز بعد از این همه سال از رسانه های شنیداری و دیداری کشورش بی بهره است و تنها در خانه ای که بوی صمیمیت می دهد در کوچه پس کوچه های فرمانیه تهران لحظاتش را سپری کند و دور از انصاف است که گوهری چون او به خوبی مورد حمایت قرار نگیرد. دیدار و گپی کوتاه برای گروه قدیمی ها تنها سعادتی بود که مصادف با روز ایام تولد این هنرمند ارزنده شد. در این دیدار او به بیان مختصری از برنامه «گل های جاویدان» و وقایع پس از آن و همچنین از فعالیتش در کاباره «شکوفه نو» پرداخت. در پایان برای اکبرگلپایگانی آرزوی سلامتی و شادکامی هر چه بیشتر را آرزومند هستیم.

در اوایل صحبت هایمان استاد گلپا گفت:
یادم می آید وقتی برای گرفتن جایزه رز طلایی به امریکا رفتم، یکی از حاضرین این موضوع را برایم بازگو کرد، این خانم گفتند: ما در خانه بلبل و قناری داریم و تنها زمانی دیدم که هر وقت صدای شما و خانم حمیرا پخش می شود، بلبل ها و قناری ها شروع به همصدایی با آواز شما و بانو حمیرا می کنند. این موضوع برای خودم که سال هاست می خوانم، بسیار جالب بود.

شما تنها در فیلم «مرد حنجره طلایی» ایفای نقش کردید، در قسمتی هنگامی که شروع به خواندن می کنید لوسترها به لرزش می افتند، در این مورد برایمان بگویید؟
در این فیلم کاملا این سکانس حقیقی اجرا شد، زیرا زمانی که شروع به چه چه در آواز کردم، ناگهان لوسترهای به لرزش افتادند و زنده یاد مهدی میثاقیه کارگردان این فیلم به فیلمبردار اشاره کرد که این صحنه را از لوسترهای مکان بگیرد و این صحنه بعدا به فیلم «مرد حنجره طلایی» اضافه شد.
ابتدا باید بگویم که شجریان خود سازهای مختلف موسیقی می ساخت و بارها به من شخصا گفت: وقتی آن قسمت معروف «خسرو شیرین» را در برنامه «گل های جاویدان» از شما شنیدم، به خوانندگی در سبک اصیل ایرانی گرایش پیدا کردم.

شما تنها در برنامه «گل های جاویدان» برنامه اجرا کردید، چرا در برنامه های دیگر نظیر «گلهای تازه» و... اجرایی نداشتید؟
از من و زنده یاد پرویز یاحقی خواستند به جای برنامه «گل های جاویدان» در برنامه ای جدید به نام «چاوش» با حضور دیگر اساتید برنامه اجرا کنیم، من گفتم قبل از این برنامه از من خواستند برنامه «نوای موسیقی ملی» را بسازیم و اسم برنامه «گل های جاویدان» را عوض کنیم، گفتم: هیچ عیبی ندارد اسمش را عوض کنید، ولی من خواننده برنامه «گلهای جاویدان» هستم، نه برنامه «رنگارنگ». من از این برنامه کنارگیری می کنم و تمام حقوق خودم را می بخشم، چرا که می خواستند نام این برنامه را به «گل های تازه» تغییر بدهند در صورتی که برنامه «گل های جاویدان» تازه و کهنه ندارد. با کناره گیری من هم پرویز یاحقی از این موضوع سر باز زد.

شاید شما تنها خواننده ای بودید که بر اساس اسناد موجود بیشترین حقوق را برای اجرای برنامه در کاباره می گرفتید، کمی توضیح بدهید؟
اولا باید بدانیم که کافه با کاباره فرق دارد، کاباره جایی مقدس است. ما در دنیا چهار کاباره مهم و معروف به نام های «ماکسیم»، «شکوفه نو»، «میامی» و یکی دیگر که نامش در خاطرم نیست، داشتیم. من برای کار در کاباره  شبی 2200 تومان حقوق می گرفیم و اعضای ارکستری که با من همکاری داشتند، پرویز یاحقی با 600 تومان، فرهنگ شریف با 500 تومان، امیر ناصر افتتاح با 300 و ورزنده با 400 تومان حقوق بودند و از من حقوق می گرفتند، در صورتی که در تهران آن موقع، زمین متری 11 تومان بود.
در کاباره «شکوفه نو» من در کنار سلطان جاز ایران «ویگن» و شاه ماهی ایران «گوگوش» کار می کردم که هر سه از بهترین های «شکوفه نو» بودیم. بعد از ما ایرج، جلیل شهناز و جهانگیر ملک برای مدتی در این کاباره برنامه داشتند.
حساب و کتاب مالی کاباره ها زیاد مناسب نبود، من برای حمایات از هنرمندان کاباره ای به نام «ساقی» که ابتدا «ارسالینو» نام داشت را خریدم و شخصا حقوق هنرمندان را پرداخت می کردم. در این کاباره بسیاری از هنرمندان همچون الهه، دلکش، مرضیه و... حضور داشتند.
برای تولد سال گذشته ام سازمان یونسکو مجسمه ای ارزشمند برایم ساختند که در زیر آن در یک کلام مرا خلاصه کردند و نوشتند: «گویای خاموش».

مجسمه اکبر گلپایگانی

مجسمه اکبر گلپایگانی

اکبر گلپایگانی


اکبر گلپایگانی

اکبر گلپایگانی

اکبر گلپایگانی، مجتبی نظری، گلی (همسر اکبر گلپایگانی) و علی رجبی

مجتبی نظری و اکبر گلپایگانی

علی رجبی و اکبر گلپایگانی

 علی رجبی و اکبر گلپایگانی

اکبر گلپایگانی، مجتبی نظری و فرهاد لارنگی

منزل اکبر گلپایگانی

اکبر گلپایگانی

منزل اکبر گلپایگانی

منزل اکبر گلپایگانی


 اکبر گلپایگانی، مجتبی نظری و علی رجبی
 اکبر گلپایگانی، مجتبی نظری و علی رجبی

منزل اکبر گلپایگانی

منزل اکبر گلپایگانی

هیچ نظری موجود نیست: